سهرورد

منطقه سهرورد در حاشیه رود  وکنار جنگل وباغات میوه ،  ودر جای نسبتا شیب که شیب آن به طرف  شرق و رود و باغها  می باشد  واقع شده  تماس آبهای باران و فاضلاب بطرف رود سرازیر می باشد. 

بسّم الله الرّحمن الرّحیم

 موضوع پژوهش :آثارو مستندات درمنطقه سهرورد

  "فهرست عناوین پژوهش"

الف :تاریخچه سهرورد

ب :آثار ومستندات تاریخی سهرورد                                                       

ج :  آثار ومستندات جغرافیایی سهرورد

د :  مشاهیر وعلمای سهرورد

تحقیق و پژوهش: فرض الله عبدی سهروردی

چکیده مقدمه :

مبنای این نوشتار بر این نیست که به اختلافات  وتناقضات گردن بنهد ،  ودر آرایش کلام  متفاوت  به داوری بپردازد  که ؛  خود مجال و مقالی  غیر از این را می طلبد . اگر چه  در این  پژوهش  اقوال  ضد ونقیض به چشم می خورد  اما غرض  و اهداف  اصلی  متمایز  وروشن  کردن موقعیت تاریخی  و جغرافیایی  سهرورد  است  که متاسفانه  برایمان  اینگونه توجیه  کردند  که منتظر باشیم تا بیگانگان برایمان   محدوده  تاریخ  جغرافیایی مان را به نگارش در آورند .  به بهانه این که  به قول فرخی یزدی " در دفتر زمانه بیفتد  هـر ملتی که صا حب قلم نداشت " حال آنکه اصحاب اهل قلم سهرورد نمرده است که دیگران برایمان تعیین تکلیف کنند ، ودیگر آنکه  بر صاحب قلمان اهل حق ، حقیقت این کلام پوشیده نیست که گواه صدق این ادله وبراهین  همان " مستندات  موجه  در منابع  ومکتوبات  تاریخی "   واسناد تاریخی  موجود  ومشهود  در منطقه سهرورد " که خود فی نفسه  وبالذات  سند روشن  این حقایق است  اگر  خواننده عزیز  اینگونه  متوجه  شود  که در مصداق  واقعی  تعیین مفاهیم  تاریخی  مذکور  دچار تحیر  گشته ایم  بدان معنا نیست  که قدمی  در این وادی  نگذاشتیم  وکاری از پیش نبر ده ایم  غرض  ومقصد اصلی  و واقعی مان  در این نوشتار  همان  ذهنیت و دغدغه  توجه  ونگاه  به سرزمینی است  که  سهروردی های تاریخ  را در  دامن  خود پروانیده  و سهروردی های آینده را  با هزاران  خون ودل  در بستر زمان می پروراند  ومی خواهد تحویل جامعه  ایران اسلامی  دهد  که در توسعه  و ارتباطات جهانی  نقش چشم گیری داشته  باشند . توجه ونگاه به سهرورد  نگاه به اصالت  سهروردیهای تاریخ است که جوهره  ذات شان  در قدوم آغازین ازاین خطه آسمانی وملکوتی آب خورده ، این را به اغراق وبا جان ودل می گویم که : " سهرورد هرچه دارد  از الطاف حضرت بقیةالله (عج) بوده  که خود موید  به تاییدات حضرت باریتعالی است "  این را کسی که آشنا به زنگار وعوایق ذهن وعلایق قلوب است( در حالت نظر ) برایتان می گویم .  هر کدام  از گمگشتگان اصالت ها می خواهند سهمی در ربایش نام، یاد و وموقعیت فعلی  این منطقه ، سهم  بسزایی  داشته  باشند  اما زهی  صد هزار افسوس که خیالی عاطل وباطل است . سهرورد  اگر در بن بست  منطقه ای  گرفتار  تعصبات  مغرضانه  نا اهلان  قرار  گرفته  بدان معنا نیست که در بن بست تفکر ،تعقل و تفهم وبه عبارتی در پیوستگی  استدلال  واشراق خللی درنظام ساختمان وجودی اش رخنه کرده؛ این خود سند زنده تلاش و همت  وپایمردی های  مردمان گذشته ومعاصر سهرورد است که وجودشان،اقوال ، افعال  واحوال شان  گویای صدق این مدعاست  .اگرچه استثناتی خلاف این هم متاسفانه  به چشم می خورد  که آن هم برای خود دلایل  وبراهین  موجه ومنطقی دارد. اما منطقه سهرورد که متاسفانه بانام عارضی"قره قوش ، به معنای  عقاب سیاه " بر سر زبانها چه با حالت جهل و مغرضانه  افتاده موقعیت فعلی اش در 60 کیلومتری  جنوب زنجان واقع از شهرهای  قدیمی ایران  و زادگاه  سهروردیهای معروف وآثار قدیمی وتاریخی بسیاری  دارد. که با تقسیم و تبویب بندی منظم خدمت صاحبان علم معرفت درشناخت سرزمین نورواشراق تقدیم می گردد . می خواهم به قول وتعبیر ابو الفضل بیهقی که وقایع نگار حقیقت است تبعیت کنم اصلاً مرا چه که پاره ای تعصبات و تناقضات گرد آوری کنم وبه عنوان  وصله بر قامت سرزمینی بدوزم که وصله بردار نیست آنطوری که مواردی را مذکور شده ایم تنها برای اهل حق وایقان وایمان است که می خواهند به کنه وعمق این تعابیر برسند در این وادی تنهااین بنده حقیر تدوینگر وناقل اقوال هـستم انشاء الله در سالهای قریب در قسمتی از کتاب " شهاب الملة والدین " که از سال 1382 ادامه داشته  وتا حال حاضر "1388 " قریب به 3200 فیش تحقیقی واستنادی را  گزارش وپژوهش نموده ام  به تجزیه وتحلیل موارد مذکور به امیدخداوند حقیقت محض خواهم پرداخت ،در پایان متذکر حرف بزرگی برایتان میشوم که می فرماید :" حرف از ما عمل از شما" که تا چه اندازه مطالبی را که با هزار  مشقت و صعب  تدوین و پژوهش کرده ام تقدیم محضر اهل علم وادب  نموده ، واز محضر  اینان می خواهم که قدمی نگاهشان را به سرزمین  نور واشراق  بدور از هر گونه تعصب  بازتر و مورد کنکاش قرار دهند. که تا شاید آن جاذبه اهورایی و آسمانی را به عین مورد محسوس وملموس قرار دهند .   

                                 " ومن الله توفیق وعلیه التکلان"

     الف : تاریخچه سهرورد

منطقه سهرورد در حاشیه رود  وکنار جنگل وباغات میوه ،  ودر جای نسبتا شیب که شیب آن به طرف  شرق و رود و باغها  می باشد  واقع شده  تماس آبهای باران و فاضلاب بطرف رود سرازیر می باشد.  رود سهرورد از سلسله کوه  وروستاهای  شمالی سهرورد  در سرچشمه  گرفته  پس از طی  سی کیلومتر به قزل اوزن   سفید رود  متصل می گردد  ودر حاشیه آن باغات  ومزارع سهرورد  واقع شده است.   

  الف،الف : سهرورد در قبل از اسلام

سهرورد قبل از اسلام  شهر بوده  آثار شهر و نشانها ، کتیبهای قبل از اسلام  وبعد از اسلام  . از جمله سنگی ثابت ومکتوب ، با خط درشت در جنوب سهرورد  واقع است مربوط  بدوران زردشت .  ونیز نقشه ها  در روی سنگها ی موجود در منطقه سهرورد  تاریخ قبل از اسلام و سفالهای فراوان  مربوط  بدوران  قبل از اسلام  وجود دارد .  ودر زبان مردم معروف  ومشهور  است  که اهل شهر سهرورد  اول کافر بودند بعداً بدین زردشت  در آمدند.

 الف ،ب : سهرورد بعد از اسلام

آثار  ونشانه هایی در آن موجود است  که حقیر( شیخ اسحاق محمدی)  بعضی از آنها را  بدست آوردم ذیلاًبه قسمتی از آنها اشاره می شود . سنگهای منقوش و نوشته شده با خط برجسته عربی  که اکنون  تعدادی از آنها  در خانه سهرورد ( در حال حاضر یعنی سال 1388 در خانه شهرداری سهرورد ) نگه داری می شود ، و تعدادی  از آنها  در زیر  خاک مدفون است . نوشته آنها  با خط پهلوی  اسامی شهدای سهرورد  را نشان می دهد. و تاریخ آن زمان نیز در آن سنگها موجود است .

این شهر  بعد از اسلام  آن طوریکه  تاریخ  ذکر می کند  مکّرر مورد تاخت و تاز  وحمله متجاوزین  قرار  گرفته  است .  در سالهای 300 هـ . ق  اکراد  به سهرورد هجوم آورده ومدتی آنجا را به تصرف خود در آوردند . پس از مدتی  آن جا را ترک کردند.  چنانکه اصطخری جغرافیدان معروف در سال 346 هـ .ق  وفات نموده  در کتاب المسالک  والمالک می نویسد سهرورد شهر بوده ، در زمان امن ،  از همدان ، به زنجان ،  از سهرورد می رفتند . {محل نزول کاروانها بود. } در زمانهای  گذشته  اکراد  به سهرورد حمله نمودند  باز اصطخری  در کتاب  اقالیم چینی  می نویسد ،  "اما سهرورد مدینة صغیرة  وهی قریبة من العراق لا یکون بها امیر ولا عامل قد قلبت علیها الاکراد وکذا شهرزوز . {کتاب : اقالیم چینی نسخه خطی ص 86} "    

کتاب حدود العالم . که در تاریخ 372 هـ .ق نوشته شده است این کتاب که مولف اش گمنام است به حاکم  افغانستان  در آن زمان هدیه  شده  که در سال 1320 پیدا شده است . ( کتاب حدود العالم  ص 141 چاپ تهران  این کتاب در سال 1310 بدست آمده  به حاکم فرریغونیان  که در شمال افغانستان آن زمان  حکومت  داشته اند  هدیه شده بود  مولف آن نا معلوم است . )    می نویسد : شهرزور و سهرورد  شهرهائی اند ( دارای ) اشجار  ومیوه های انبوه ، وپرنعمت ، ومردمان آمیزنده (دوست داشتنی ومهربان ) دارند ، راه همدان به زنگان از سهرورد می آید ، سی فرسخ است.{ میان سهرورد تا زنجان ده فرسخ وتا همدان بیست فرسخ است }  جغرافیائیهای قدیم شهر سهرورد  را نوشته اند .            

" سهرورد مدینة فی شمال غربی ایران سکنها الاکراد فی قرن عشره  خربها المغول بحملاتهم الحربیة فی قرون الوسطی ، سهروردی شهاب الدین یحیی ابن حبش ولد بسهرورد 549 هـ .ق- 1154م  و قتل فی حلب  587 هـ .ق 1191م  بامر سلطان صلاح الدین ایوبی بعد الحرب . و اخراج الصلیبیون . من فلسطین . و قد الهم خروجه علی الدین له حکمة الاشراق  وهیاکل النور . فیلسوف اشراقی کبیر شافعی مذهب ( المنجد حرف سین قسمت: اعلام )

حمدالله مستوفی قزوینی  در نزهةالقلوب می نویسد : سهرورد ، وسجاس ، شهر بودند  در فترت مغول خراب شده خروّد ، و ایجرود ، از نواحی آنست مغول نشین بوده ، وقبر ارغون خان مغول  در کوه سجاس است . دختراش الجاخاتون قبر پدرش را آشکار کرد . قبل از آن کوه را قروق کرده بودند . سوقروق ، یا سوقریت نامیده بودند  در آن قصبه {سهرورد } سرائی است بزرگ در صحن آن سرا ، چشمه ایست به شکل حوض بلکه ملاحان بقعر آن نرسیده اند  دو نهر آب دارد . در هیچ موسمی کم نمی شود . دریچه آن را به بندند . زیاد نمی شود . باز کنند آب می آید . از سلطانیه یکروز  راه است  در پشته قلعه کیان  واقع شده است . ( نزهة القلوب ، حمدالله مستوفی  چاپ هند )دوم از علمای سهرورد ، عمر ابن محمد ابن حفض  ولد به سهرورد سنه 632  توفی فی بغداد  وشیخ الصوفیه عرف بتقوی  ونسکه له عوارف المعارف و نغبة البیان فی تفسیر القرآن . ( وفیات الاعیان ابن خلکان )

از تاریخ مذکور چنین بر می آید  که سهرورد  در اوایل حمله مغول  سالم بوده  مخصوصاً  تاریخ تولد یحیی ابن حبش ابن امیرک ملقب به شیخ شهاب الدین  وشیخ الاشراق  که در سال  549 هـ .ق  در سهرورد  متولد شده  ودر سال 587 در حلب  به امر سلطان صلاح الدین ایوبی شهید شده است . ونیز عمر بن محمد حفض ملقب به شهاب الدین سهروردی در سال 632 هـ .ق  در سهرورد  به دنیا آمد ه است . تاریخ سهروردیها نشان می دهد  که سهرورد ، تا فتح بغداد  باقی مانده بود  وهیچ گونه  مورد تاخت تاز مغولان  قرار نگرفته بود .   ( با این قراین مذکور )  پس از سقوط   خلیفه در بغداد بدست هولاکو خان مغول  فرستاده  بعنوان حاکم از طرف او به سهرورد می آید .  حاکم سهرورد ، از فرستاده  هولاکو خان اطاعت ننموده  ودستور می دهد ،  اورا  به قتل برسانند .  وقتیکه  این خبر به هولاکو خان مغول  می رسد  سپاه عظیمی به سوی سهرورد گسیل داده ، و دستور می دهد  اهالی  را قتل عام ، وشهر  را ویران نمایند . سپاهیان  مغول  هنگامی  به سهرورد وارد می شوند  اهل شهر  در پناهگاهی زیر زمینی "دژ الریج " مخفی شده  بودند  هنگام گشت ، صدای گریه کودک  از زیر زمین  شنیده می شود ، ومخفی گاه  را کشف می نمایند .  

مردم را در شرق سهرورد  جمع نموده  پس از  سوا کردن صنعت گران  وبا سوادان  وآنهایکه میشد از آنها  کار کشید  همه اهل شهر  را قتل عام  وشهر را با خاک یکسان  می نمایند .  این جریان  سینه به سینه شفاهاً  تا این زمان چنین  معروف است که بچه را به چیزی عادت ندهید  برای آنکه  به خاطر یک "کوکا" ( کوکا نان کوچکی است برای بچه می پزند  این رسم  در این زمان نیز هست )  اهل یک شهر  قتل عام شده اند . پس از قتل عام  و ویرانی  مدتی قلعه سهرورد  در محاصره آنها قرارگرفته  آخر الامر  مردان  قلعه  که بخواب  رفته  بودند  دختر  حاکم  از بالای قلعه  نردبان  بزرگ  که به در خواست  یک افسر  پایینی  می دهد  نفرات  به طور  غافل گیرانه  وارد قلعه  شده  وافراد  وبرادران  آن دختر  را نیز به قتل می رسانند  سپس  دختر  را بر "اسب کهر" سوار نموده  به اسارت می برند .  در یک فرسخی  لب چشمه  خیمه  می زنند  این دختر  از خشن بودن رختخواب  ناله می کند  می پرسند  چرا ناله میکنی  جواب می دهد . برادران من این قدر مرا دوست  می داشتند  که رختخواب مرا  از نرم ترین  اشیاء تهیه و تعبیر کرده  بودند .  همان  افسر  دستور می دهد  دختر  را به قتل می رسانند  می گوید  این دختر به برادرانش وفا نکرده  ما را نیز  وفا نخواهد نمود  اسبیکه  دختر  بر آن  سوار بود  نا پدید  می شود . می پرسند کهر اسب کجا رفت . از آن زمان به بعد اسم آن محل  کهر اسب ، مانده  امروزه معروف است به کرسف( البته آنچه که لازم به ذکر است اینکه  حقیقت رانباید فدای تعصبات جهالانه کرد  واز پیشینه قدیمی یک منطقه غافل شد  : منظور اینکه کرسف برای خود یک جایگاه حقیقی در جغرافیای تاریخ دارد اگردر متون" اوستایی زردشتی نام کرسف وبه عبارتی  وجه تسمیه کرسف به معنای " ثواب و  پاداش " ذکر شده وقدمت تاریخی کرسف  براساس سفالهای کشف شده  در تپه های  جنوبی کرسف( معروف به کر قیه سی )  به دوره ساسانیان بر می خورد" (روزنامه بیان شهرستان خدابنده ، سال سوم- شماره 41 شنبه 30 خرداد ماه 1388 ص 4  مطلب : کرسف ، زادگاه  اولین  دانشمند  خدابنده )    ودر گذشته نمی دانم بر پایه چه اهدافی  برایمان توجیه کرده اند که منطقه کرسف همان کهر اسب است اما براساس مستندات خود منطقه عالم خیز وشهید پرور کرسف منشعب از نام  ابو القاسم زاهروی کرسفی حکیم الهی است  ودلیل دیگر آنگونه که در وجه تسمیه های مناطق  در معجم ها، فرهنگ ها ودیگر منابع تاریخی برای هر سرزمین وجه شباهت منطقه در مطابقت با آثاری که زیاد  در خود منطقه حدت و شدت چشم گیری داشته ونام آن منطقه بر گرفته از همان آثار ،مستندات تاریخی و جغرافیایی است . با این حساب شاید در گذشته  به علت وجود قنات وکهریز هایی که قدمت وارزش تاریخی دارند بدین نام منتسب گشته است . )  

بازرسان مغول  وارد شهر  ویران شده سهرورد می شوند  به خان مغول  چنین  گزارش  میدهند : ما وارد شهر شدیم  پس از بررسی کامل چنین گزارش می دهیم  از آبادی شهر جز  یک  دیوار نیمه خرابه ، واز جاندار  جز یک "قره قوش " ، چیز دیگر ندیدیم . پس از آن بنام قره قوش  معروف شد . ( یعنی عقاب سیاه )  پس از پیروزی انقلاب ایران اسلامی  شورای انقلاب نام  قره قوش  را به اسم حقیقی  خود یعنی سهرورد بر گردانید ( آیه معروف کتاب قرآن خود موید این مضمون است که : کل شیی یرجع الی اصله )

    الف، ج :  وجه تسمیه سهرورد

سهرورد  بر وزن هرزه گرد  ، سهره مرغی است با پرهای الوان  وزیبا  از عصفور  در شاخه  درخت می نشیند  وصدای خوبی دارد .  ورد به معنی گل است .  ونیز  سهره  به معنای آبهای جاری چشمه ها  در شب و روز  که صاحب اش خوابیده باشد ،  با هردو  می شود  سهرورد را توصیف کرد . (گل قرمز در کنار این چشمه هنوز موجودیت خود را حفظ کرده است ) با مناسبت اول  یا دوم اسم این شهر را سهرورد  موسوم  نموده اند  حمله  وقتل عام دیگر  نیز  پس از  سقوط  سلاطین  صفوی  بوسیله افغانیهای  متجاوز  ، صورت گرفته است . نقل می کنند  در این حمله مردم  در مسجدی  که فعلاً  جای آن مسجد  معلوم  است   جمع شده بودند  به طور  دسته جمعی  قتل عام می شوند  از آن  زمان  اسم آن مسجد بنام مسجد شهیدان معروف است . تا در این  زمان  بعضی افراد مسن  می رفتند  در جای آن نماز می خواندند . تعداد مدارک  تاریخی  که قدمت  شهر سهرورد  ومشاهیر  آن ذکر شده است  عیناً اشاره می شود .  در کتاب  انساب سمعانی  چنین  نوشته  است :   " سهرورد  بلدة عنده زنجان خرج منها جماعة  منهم ابو النجیب عبد القاهر  عبدالله ابن محمد بن عمویه  وهو سعد بن حسن بن  قاسم بن محمد بن ابی بکر . ولد  تسعة وتسعین  واربعة مائة به سهرورد،  وعمه ابو الحفض عمر بن محجمد بن عمویه سهروردی . دفن بالسونیرانیه بغداد وابنه ابو غالب شجاع بن فارس سهروردی المعروف بالناهلی .(انساب سمعانی  ص 319 باب س )

"سهروردبضم سین وسکون الهاء  وفتح الراء  والواوسکون الراء الثانیه  وآخره دال المهمله . وهی مدینه  عند الزنجان  من العراق  العجم . (پاورقی کتاب عوارف المعارف چاپ مصر )

سهرورد مدینه فی شمال غربی ایران  سکنها الا کراد فی قرن عشره . خربتها المغول فی حملاتهم الحربیة فی قرون الوسطی سهروردی  شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک 549هـ .ق  و587 هـ .ق  فیلسوف  و اشراقی کبیر شافعی مذهب  .  ولد به سهرورد من فلسطین  وقد الهم  خروجه علی الدین . له حکمه الا شراق  وهیاکل النور . ( المنجد قسمت . اعلام  حروف سین ،   نفحات الانس  ، المسالک  والممالک اصطخری ، تاریخ حبیب السیر ج 2 ص 320 ، وفیات الاعیان  ابن خلکان ، معجم الادباء  یاقوت حموی  و سفینة الاولیاء وخزینة الا صفیاء )

عمر ابن محمد بن حفض  ولد سنه 632 هـ .ق  به سهرورد  توفی  فی بغداد  شیخ الصوفیه  عرف بالتقواه  ونسکه . له العوارف المعارف . و نغبة البیان فی تفسیر القرآن " اما سهرورد  فانها  مدینة صغیرة قد قلبت علیها  الا کراد  وهی قریبة من العراق  ولا یکون  بها امیر  ولا عامل  وهی بلاد الا کراد  وکذا ایضاً  شهر زور " (المسالک والممالک اصطخری )

 سهرورد هی بلدة  عند زنجان  منها ابو النجیب  عبد القاهر  بن محمد البکر السهروردی .الخ  وعمه ابو الحفص (لب اللباب ج 2 ص 157 وآثار البلاد )

سهرورد بالضم  ثم السکون  فتح الراء  والواء سکون  راء الاخر  ودال المهمله  بلدة غریبة من زنجان  بالجبال ( معجم الادباء ) 

سهرورد  بلدة بارض  جبال  یقرب  زنجان  ینسب  الیه ابو الفتوح محمد بن یحیی ملقب به شهاب الدین  وکان  حکیماً  تارکاً  الدنیا  صاحب  العجایب  والامور  الغریبة  الی آخر ( تقویم البدان ص 480 )سهرورد  بضم  اوله  وسکون  ثانیه  وفتح الراء  والواو  وسکون  الراء  والدال المهمله  بلدة  قریبة  من زنجان  بالجبال  خرج  منها جماعة  من الصالحین  والعلماء  منهم  شیخ ابو النجیب  عبد القاهر  ابن محمد بن  عبدالله بن  سعد بن الحسن  بن القاسم بن النصر  بن ابی القاسم  بن محمد بن محمد عبد الله بن  عبد الرحمن  بن القاسم بن محمد بن ابی بکر  الصدیق  رضی اله عند البکری  سهرورد ی  الفقیه  الصوفی  البواعظ  قدم  بغداد  وهو شاب  وسمع  بها الحدیث  من علی بن نبهان  واشتغل  بدرس  الفقه  علی السعد  المیهنی     وغیره  وسمع  باصبهان  ابو علی  الداد قیما  بزعم  واشتغل  بالزهد  و والمجاهد  حتی  انه یستقی الماء ببغداد  ویاکل  من کسبه  ثم  ااشتغل  بالتذکیر  وحصل  له فیه  قبول  وبغی له ببغداد  رباطات للصوفیه  من اصحابه و ولی مدرسة النظامیه ببغداد  و املی الحدیث  وقدم  دمشق  سنه 558 عازما لزیارات بیت المقدس  ولم یتفق له ذالک لانفاح  الهدنه  بین المهیمن  والعدد  وفاکرم  نور الدین محمود ابن زنگی  مقدمه  واحترام  واکرمه  واقام  بدمشق  مدة یسیره  وعقد بها مجلس التذکیر  وحدث  یسیرا  وعاد  الی بغداد  وقال ابولقاسم وسمعت منه  وسئله ابو القاسم  بمکة  عن مولده فقال سنه 490 بسهرورد  وابن  اخیه الشهاب الدین  ابو نصر  عمر بن محمد بن عبدالله ابن عمویه  سهروردی  امام  وقته  لسانا و حالا  وسئل  شهاب عن موله  فقال فی سنه 539 قدم ببغداد  ونفق فیها سوقه و وعظ  الناس  وتقدم  عند امیر المومنین  الناصر  الدین الله  حتی  جعله  مقدما  علی شیوخ بغداد  وارسله  فی الرسل  المعظمه  وصنف کتابا سماه عوارف المعارف  وروی الحدیث  عن عمه ابو النجیب  وابی رزعه ( معجم البلدان   یاقوت  حموی ج 3 ص 289 حرف سین )

سهرورد بضم السین مهمله  وسکون الهاء وفتح الراء  والواه وسکون الراء الثانیه و آخر ها  دال المهمله بلیدة عند زنجان  من العراق العجم {  وفیات الا عیان  ج3 صفحه 205 } (اقتباس از تحقیقات : شیخ اسحاق محمدی )

وی درباره بعد از ویرانی سهرورد  واقوام ساکن در این منطقه  در روز نامه مردم نو می نویسد :    " ... بعد از ویرانی  تعداد انگشت شمار ی مهاجر به  این شهر  آمده  ومشهور  به قر ه قوش  گردید  که وجه تسمیه  هردو اسم  را در آن  مجموعه  آورده  شده است  از آنجائیکه  همه چیز  با  آب زنده است  " وجلعنا من الماء کل شیی حی " پس از ویرانی  توسط  مغول خان  سلطان  از حکام  اصفهان  ایل بختیاری  که می گویند  از نوادگان " مصیب ابن نجبه فزاری"  بوده  به طرف آذر بایجان  مسافرت  نموده  گذارش  به سهرورد  افتاد در آن  زمان  به اسم  قره قوش  معروف شده بود  ناگهان  چشمه پر آب سهرورد  نظر او را بخود جلب  می نماید  لازم بذکر است  چشمه پر آب  سهرورد  الحمدالله  تا حال  جاری است  در استان زنجان  و حومه نظیر ندارد  چنانکه  یک رود خانه  نسبتاً  بزرگی تشکیل داده  است  اراضی  سهرورد  را گرفته  کارگرها  در آنجا  کاشت  وداشت  کرده  ومشغول  زراعت  وکشاورزی  می باشند . پس از مدتی  فرزندان  خان سلطان  در آنجا مستقر  شده  ویکی  از نواده های خان  بنام محمد  ودیگری  بنام جهانگیر  زندگی  می کنند  وقسمت  اعظم  اهالی  سهرورد  فعلی  را تشکیل  می دهند  فامیل  جهانگیری  دیگری که  مهاجر هستند  نیز وجود دارد . ( نشریه مردم نو، صاحب امتیازو مدیر مسئول : رضا سواری س .چ 1382 مقاله ، سهرورد قبل از اسلام شهر بوده ؛ ص 11 )

و هم چنین آقای شیخ محمد رضی روحانی در این باره می نویسدکه: "تاریخ  اسلامی  نوابغ  بزرگی در علم وادب  داشته است با  اندکی  مختصر  مراجعه  به کتب  قدیم مانند  معجم البلدان  و معجم الادباء یاقوت حموی وانساب سمعانی  وسایر  کتب  مشاهده  می شود  که قبل  از قرن  ششم  در زمان  حمله  مغول  به ایران  قتل  و غارت  همه جای ایران  را گرفت  در شهر سهرورد  شخصی به نام شکور به شهرت قر قوش خان   فرزند  ادیب  قر قا خان  در قلعه  کیوان  مدتی  با مغول ها  جنگید  چندین نفر  از  یارانش  به شهادت  رسیدند  قرقوش  در بازار سرخ قرار گرفت  چند روز مغول ها  با ایشان  جنگیدند  ایشان همه  کشته شدند  قر قوش خان  و یارانش همه شیعه دوازده امامی  بودند  از اهالی فنک آباد ( یا همان  پنک آباد ، ماد آباد کنونی در قسمت شمال شرقی سهرورد )  که نزدیک سهرورد  بود آمدند طرف  شرق قلعه  کیوان  دفن  شدند . بعد از شهادت  قرقوش خان  مغول ها  به بازار  سرخ  وحمام  سرخ  وکلیسای ماسانور ( که بر اثر تلفظ : در اصطلاح مردم سهرورد منصور است که در قسمت  آثار ومستندات تاریخی  ذکری از این منطقه به میان می آید .) حمله  کردند  وآن  را آتش  زدند  و غارت  نمودند  بعد از  مغول  در قرن ششم  از شهر سهرورد  بزرگان  علم عرفان  مانند  ابو النجیب  سهروردی ابو الفتوح یحیی ابن حبش سهروردی  حتی  چندین نفر  بزرگان  که گل  زیبای  سهرورد  بودند  به ظهور آمدند  آخرین سهروردی  میرزا ولی الله ابن ملا ابراهیم سهروردی  می باشد  در شعر  خود آن شاعر  بزرگوار  نام  خودش  را با اشعار به دوستان قلمداد می نمود . (نشریه مردم نو ، عنوان مطلب : پای پیر سهرورد ؛ ص 11)

 وی هم چنین دیدگاهی شخصی راجع به نحوه  عزیمت شیخ  اشراق  از سهرورد  دارد که عیناً مطالب را ذکر می نمائیم: "   شیخ (سهروردی )  در تاریخ  490 هجری قمری  در  سهرورد  بدنیا آمد  در شش سالگی  شروع به تحصیل  علم وادب  مشغول  شد  در خود سهرورد   و مراغه   وآخرین  تحصیل او  در اصفهان  بود  که علم شریعت  را به پایان  رساند  18 ساله بود که از  اصفهان  به سهرورد  برگشت  مشغول  تالیف  کتاب شد ، 38 ساله  45 کتاب از خود به یادگار گذاشت، دل او در سهرورد  واقع نشد .  سهرورد  شهر مذهبی  بود .  45  نفر از  طلاب  شیخ  شهاب الدین  با  چند  نفر  طلاب  دیگر  از  سهرورد     خارج  شدند  سرتلی  غایب  شدند ،  نام آن تل (هنوز به اسم ) مالالار  مانده ، دو روز  بعد  از نجف اشرف  ظاهر شدند . آن چند نفر  طلاب ماندند در نجف ،  خود  شیخ  به عزم   زیارت  اعزام به  سوریه  شد ،(فرزند) شاه صلاح الدین ایوبی  استقبال  کرد  احترامات  فوق العاده  نمود ، علماء  کفار  بحث  گذاشتند   ، علماء مذاهب  دیگر  مغلوب شدند  شیخ گفت  من آب دریا  را به یک نهر نمی بندم ، آب دریا  را نهر نمی کشد  وکوزه  به اندازه  خود آب  می گیرد  بعد  از پیغمبر  (ص)  امامت  متعلق  به علی ابن ابی طالب  واولاد المعصومین (او) است  ایشان  فتوا دادند   صلاح الدین ایوبی  را ، اگر  تو شیخ  را نکشی  ما فتوا  می دهیم  ملت  تو را می کشند   ، شیخ را به زندان  بردند وروز جمعه  وقت  عصر  شیخ  را  به درجه شهادت  رساندند ، فعلاً  مقبره اش  در حلب  سوریه  می باشد . ( نشریه مردم نو . ص  11 )

الف ، د :  منابع تاریخی سهرورد

مورخین  وتذکره نویسان و جغرافی دانان سهرورد  را در ده فرسخی  ویا نه فرسخی  جنوب زنجان  ذکر  کرده اند  بعضی  مورخین می نویسند  سهرورد  در زمان قدیم شهر بوده  بعد از ویرانی  به قره قوش  معروف  شده است .  سنگهای مکتوب متعدد  که اسامی  شهدای  سهرورد را در هشتصد سال پیش  در آنه  نوشته شده  وآثار  ویرانی  وجود قبر یکی از سهروردیها  معروف به " پیر محمد مقیم سهروردی "  سند زنده ای ( بر این ادعا ) است . کتابهائی که  از سهرورد  ذکر نموده اند  ذیلا  بتعداد آنها  اشاره میشود :

1-کتاب " حدود العالم " که در سنه 372 هجری قمری  تالیف شده است .

2- کتاب " المسالک والممالک " اصطخری

3-کتاب "تاریخ " اصطخری

4- کتاب " المسالک و الممالک " شهرزوری چاپ مصر

5- کتاب " معجم البلدان " یاقوت حموی

6-  کتاب " معجم الادباء " یاقوت حموی

7-کتاب " اقالیم چینی "  نسخه خطی  ص 86

8- کتاب " عوارف المعارف " شیخ شهاب الدین عمر ابن محمد سهروردی

9- کتاب  تاریخ جغرافیای " نزهة القلوب " حمد الله مستوفی قزوینی چاپ  هلند

10- کتاب " تاریخ گزیده " حمد الله مستوفی قزوینی

11 -  کتاب " نزهة الارواح و روضة الا فراح " شمس الدین محمد ابن محمود شهرزوری

12-  کتاب " وفیات الاعیان " ابن خلکان

13- کتاب " طبقات سبکی "

14- کتاب "  تاریخ ادبیات  در ایران "

15-  کتاب "الکنی والالقاب " محث قمی

16- کتاب " الفهرست شیخ موسی زنجانی "

17- کتاب "لب اللباب "

18-  کتاب " سه حکیم مسلمان " دکتر سید حسین نصر

19- کتاب " تاریخ بغداد " ابن نجار

20- کتاب " حکمت الا شراق "یحیی بن حبش بن امیرک  سهروردی  

21- کتاب "آداب المریدین "  ابو النجیب سهروردی

22- کتاب " انساب " سمعانی

 ودهها کتاب بلکه صدها کتاب  در خصوص سهرورد و سهروردیها  ذکر  به میان آورده است ، که برای نمونه  تعدادی از آنه ذکر شد .( اقتباس از تحقیقات : شیخ اسحاق محمدی روحانی مقیم سهرورد در حال  حاضر )

ب : آثار ومستندات  تاریخی سهرورد

1- اسناد سجلی منطقه صادر از سهرورد  است . وقول نامه ها و قباله ها ی قدیمی  به نام سهرورد تنظیم گردیده است .

2- سنگ نوشته مربوط به 3 هزار سال قبل از میلاد   ( که بنا بر تحقیقات آقای شیخ اسحاق  محمدی روحانی مقیم حوزه علمیه قم   که در سال 1372 به بعد  در طرح هادی سهرورد فعالیت مستمر  وچشم گیری داشته کارشناسانی را از استان طهران آورده  وراجع به این سنگ نوشته که اکنون  متاسفانه در استان طهران موجود است . اظهار نظرهایی راکرده اند ، مبنی بر اینکه  این سنگ نوشته : مربوط به 3 هزار سال پیش از میلاد بوده  وترسیم جنگ  وجنگاوران را نشان  می دهد . )  عکس این سنگ نوشته را در ویژه نامه بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی  در روز نامه مردم نو   در تاریخ مرداد ماه 1382  گویای صدق این مدعاست .

3- وجود سفال های قرمز رنگ  که دلالت بر آثار پیش از اسلام  را می نماید . ( محل کشف این آثار در محله های قدیمی شهر سهرورد  می باشد .  

4- بازار زیر زمینی  مفصل بنام( دژ الریج )که به صورت های مختلف تلفظ می شود من الجمله ( دیز الچ ، دیز الوج ، دیز الوگ ، که دژ همان معنای {پناهگاه) را میرساند ، الوج(که لفظ مغولی بوده)  هم به زیر این پناهگاه اشاره  مکند . ( در  اشاره به ساخت این پناهگاه  میتوان گفت که :پس از حمله  هلاکو خان مغول به بغداد  وسقوط خلیفه عباسی  لشگر عظیمی را به سهرورد گسیل می دارند . چون این حمله دوم مدتش بسیار طولانی بوده  سهروردی ها  اقدام به پناهگاه مهم  بنام ( دژ الریج )  درست می نمایند . که اکنون باقی و درش باز است . در سال 1372 درش را باز کرده بودند . کاملاً اسکان اهالی سهرورد  به طور اطاقک های  مرتب موجود می باشد .( به طوری بعد از گذشت قریب به 17سال  در اصلی در زیر خاک ها مد فون گشته  ودر سال 1384 بر اثر کنده شدن قسمتی از خاک در جهت جنوب دراثر گذشت آب  در فرعی این پناهگاه  باز شده  واین طور که از قراین قبلی وفعلی می آید اتاقک های کنده کاری شده  و وجود پارچه های  به ظاهر سالم ودر عین حال پودر شده  گواه این مدعاست که این پناهگاه یک مانع و  اعراض خطر  ویک منبع درآمد ومعاش به شمارمی رفته است،وجود2 تونل بزرگ یکی به طرف شمال  ودیگری به طرف جنوب غربی سهرورد  نشان از ارتباط با سایر مناطق همجوار را به شمار می آورد. 

4- منطقه بان که بر طبق تحقیقات  آقای محمد رضی روحانی سهروردی  با بازار زیر زمینی دژ الریج ارتباط تنگاتنگی دارد . ملزومات اشیای قیمتی در این منطقه پنهان گشته  وآن طور که از قراین قریب الوقوع بر می آید این منطقه مثل بازار دژ الریج  یک بازارزمینی  خزانه وبانک مانندی بوده  وآن طور که بر سر زبانها در اثر کلنگ زنی های غیر قانونی قاچاقچیان افتاده اشیاء و وسایلی پیدا شده است .(البته آنچه که لازم به ذکر است اینکه منطقه بان همان بانک زیر زمینی بوده که بعدها به صورت خلاصه با کاهش پسوند "ک "  به صورت امروزی بان  در آمده است ،اما بنا بر اظهارات شیخ اسحاق محمدی منطقه بان همان قشلاقات دامداری مردم سهرورد است که با وجود همواربودن در حال حاضر به زیر کشت رفته است .

5- قزیل تپه ( که در زبان مردم شهر سهرورد این منطقه به نام های گوناگون استعمال الفاظ شده .از جمله ( قزیل تپه ، قزا تپه، قزیلا تپه و قزیل توپراغ ) که بر اثر تحقیقات شیخ اسحاق نامبرده  این منطقه جای نگهبانان به شمار میرفته است .( که این هم در سال 1385 در طرح باز گشایی سهرورد ، بیوک قشلاق  ؛ قسمتی از این تپه  مورد تخریب  قرار گرفته است . )

6- قلعه کیوان سرخ ( کیان تپه )  که طبقه فوقانی آن خراب شده وبه صورت تپه  در آمده  قبل از انقلاب بر آثرکلنگ زنی های بی جا یک عدد کاشی 10*10 ویا 10*20  بدست میریعقوب مهاجر از سهرورد به قم در سالهای قبل از انقلاب منتقل شده  وروی آن کاشی مکتوب شده :  (  هدیه سهروردی به در بار شاه{ آن  زمان }  )   این بنا به صورت 3 طبقه بوده در بلند ترین تپه در جهت مشرق در محله شیخلر سهرورد احداث گردیده است. وآن طور که در نسخه های خطی وقدیمی به تاراج رفته ذکر شده این بنا 3 طبقه بوده  وپادشاهان سلسله کیان در این قلعه ومنطقه حکمرانی کرده اند .  ودر سال 1388 شمسی بدست شورای اسلامی شهر سهرورد  با همکاری میراث فرهنگی استان زنجان  قدمت تقریبی این بنا به 2000 سال قبل ثبت رسمی شده است  .  

7- تپه مایل به قهوه ای قرمز رنگ ؛ در کنار پایینی تپه کیوان در جهت مشرق  که سفال های قرمز رنگ بی شماری باز در حال حاضر قابل عیان است .

   8- اجساد بدست آمده در جهت غرب ، پایین تر از تپه کیوان سرخ  که به طرف کلیسا و پشت به قبله بوده که در پیشانی هر کدام از اینها میتوان میخ هایی را مشاهده کرد .

9-  قلعه تاج  حکام  آن زمان  در آن تاجگذاری می کردند .  این بنا در حال حاضر به صورت تپه در آمده و30 یا 40 سال پیش از قول موءثقین بقایایی این قلعه به چشم می خورد . با قلعه کیان در حدود یک کلیومتر فاصله تقریبی دارد . باز این بنا بر اثر قاچاقچیان آثار باستانی  مورد دستبرد قرار گرفته ، وآنچه که خیلی  جالب توجه و جذابیت خاصی دارد بقایایی سنگهای این بنا است که کاملا قالبی و به صورت ریخته شده است . ودر کنا ر آن قناتی که صورت واقعی خود و اسم اش را حفظ کرده است  ومربوط به قبل از اسلام  آن طوری که اهل تحقیق و سر شناسان سهرورد مگویند  ، وجود دارد به نام کهریز

10- بقعه یکی از سهروردیها (که در سال 1380 شمسی به کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان )  تبدیل شده است .  ودر ورودی این در سمت جنوب بقایایی ار دیوار وجهی از خانه شیخ اشراق سهروردی به صورت  5/1*5/1 با قاب گرانیتی تزیین شده و نمای رویین آن باز میباشد .

11-بقعه امام زاده قاسم  (ع)  که توسط شخصی به نام " مصعب بن دمشک " که ازاطراف واکناف منطقه سهرورد بوده به قتل رسده است . ( آقای هوشنگ ثبوتی در کتاب :سرزمین زنگان ج اول ،( بناهای آرامگاهـی استان زنجان ،چ اول 1377  انتشارات زنگان  در ص :165 مینویسد :شجره نامه امام زاده قاسم بدرستی معلوم نیست اما با قراین موجود احتمال دارد که ایشان  از اولاد محمد بن علی بن حسن بن عبیدالله بن امام موسی (ع) باشد که با اولاد  واحفاد خویش در حوالی جنوب شرقی  وشرق استان زنجان می زیسته اند .    وی هم چنین در تحقیقی که قبل از سال 1377 انجام داده درتوضیح این بنا مینویسد : در وضعیت فعلی آرامگاه امام زاده قاسم  از سه قسمت مجزی تشکیل گر دیده است . فضای نخست واحد هشتی است که نقش و عملکرد ایوان را دارد  وفضایی است به طول 65/4 متر  وبه عرض 50/4 متر که سقف آن با استفاده از تیر های چوبی پوشانیده شده است . ورودی بنا در جرز جنوبی این فضا قرار دارد . فضای دوم از ابعاد قابل مقایسه  با هشتی است ، اما سقف آن را یک واحد طاق بشکل  عرقچین پوشانیده است . این اطاق که در  رقوم 60/3 متر  از کف قرار گرفته بر روی چهار گوشواره سنگی استوار شده است . فضای سوم که به عنوان آرامگاه است ابعادی معادل 50/4 متر در 4 متر دارد که گنبد زیبائی  به سبک گنبدهای مخروطی  وشبیه به قوسهای پنج او هفت تند با واسطه چهار گوشواره سنگی آن را پوشش داده  وارتفاع  آن 90/7 متر قابل اندازه گیری است . گنبد مزبور با استفاده از سنگ  وآجر  اجرا گردیده  وملات آن گچ  وآهک  می باشد .فضای آرامگاه با اندودی از گچ پوشانیده شده که در اثر دود ناشی از شمع سوزی برنگ تیره در آمده است . در این جا هیچ گونه سنگ قبری وجود ندارد  ومحل قبر  با ملات سیمان مشخص گر دیده است .  فضای نخست امام زاده (هشتی ) تخریب واز حیز انتفاع ساقط شده  وفاقد هر گونه بار فرهنگی تاریخی است  وتخریب  ونوسازی مجدد آن خالی از هر گونه اشکال خواهد بود ، قسمت اعظم گنبد فضای دوم نیز فرو ریخته  واحیای آن با عنایت به قرینه های موجود در جرز شمالی بلا اشکال است ، فضای سوم که محل آرامگاه میباشد فضایی است نسبتا سالم وبه عنوان یکم عنصر تاریخی قابل حفاظت است  ودر وضعیت فعلی اصلاح شیب بندی  واجرای ایزو لا سیون ، تجدید  واحیای گچ کاری داخلی ضمن حفظ بافت کلی ، ایستایی بنا  را تامین خواهد نمود . قوسهای نوع پنج او هفت کند اجراء  شده در گو شواره ها ، نوع گنبد  وروش کلی کار  وقابل مقایسه  بودن آن   با بقعه قیدار نبی (ع)  ، این بنا رادر ردیف بناهای قرن هشتم می توان طبقه بندی نمود .  اموال فرهنگی این بقعه به یک جلد قرآن بوده  که متأ سفانه  قسمت اعظم آن  از حیز انتفاع ساقط شده است . از میان رفتن صفحات اول  وآخر کتاب تعیین تاریخ کتابت قرآن مزبور را با اشکال مواجه می سازد . اما بهر تقدیر با عنایت به نوع کاغذ  وسبک استنساخ  قدمت آن را بیشتر از دویست سال میتوان تعیین نمود . ( همان  کتاب : صص : 165- 168 )   اما آنچه که لازم به ذکر است قبل از آقای هوشنگ ثبوتی پیر مردان در حال حاضر از سنگ قبر   در های چوبی کنده کاری شده خبر می دهند که در قسمت وسط این درها (گل میخ نصب شده)                

دیده می شد که از آن گذشته در سال 1384 طی کشیدن  راه به اصطلاح باز گشایی سهرورد به امامزاده قاسم (ع)       آثار و علایم زیادی از بین رفت،  من جمله ( حمام مدفون در قسمت شمال شرقی  که الان هم قابل عیان است  ، از بین بردن گور دسته جمعی { یا همان  گور دخمه } و وجود دیواره هایی در کنار اجساد  که با دور زدن تپه این علایم چهره  آشکار خود را هنوز  هم  نشان می دهد. )

12 آثار قدیمی (حوض گونه ) با پوشش ساروج  در اسیران(در اصطلاح مردم سهرورد :اساران نام گرفته است )

13- وجود چاه ها ی با ساروج ساخته شده در زیر تپه اسیران  که اعلان در حال حاضر6تا آن نمایان است .  بنا بر قراین نشان از سیلوهای گندم می باشد که دربررسی های جویندگان آثار باستانی  جز دیواره های ساروجی چیزی  بدست نیا مده است.

14- اسیران   یا (  اساران )جای اسرای بازداشت شده توسط بیگانگان(مغولان ) وهمچنین دراین منطقه  قبل از انقلاب دولت از مردم درختان گردویی که قدمت آنها به 300سال می رسید خریداری  وتبدیل به الوار نموده اند .

15- مسجد شهیدان ، در این مسجد مردم سهرورد را در حمله محمود واشرف افغانی در دوره صفویان   قتل عام نمودند  ونقل میکنند که : از مسجد خون جاری شد . اکنون به نام  مسجد شهیدان معروف است . که تخریب شده  ودر محله آن باغی احداث گردیده است . در سال 1370 بنابر تحقیقات آقای شیخ اسحاق محمدی   از میراث فرهنگی استان زنجان  کارشناسانی را آورده  از پایه های مسجد مزبور هم عکس وهم فیلم تهیه نموده اند .   در حال حاضر این مسجد  از جهت جنوب با  (خانه سهروردی  ،کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان سهرورد )فاصله چندانی را ندارد وافراد مسن در سالهای اخیر در جای آن نمازمیخواندند.

16- تعداد سنگ های مکتوب   با خط برجسته پهلوی وخطوط اسلیمی  سهرورد را نشان می دهد . کشف این سنگ در منطقه قدیمی سهرورد در حد فاصل بین شیخلر وسهرورد  بالاتر از رودخانه پیدا شده دقیقا 500متر در جهت مغرب امامزاده قاسم (ع)

17- آثار قدیمی شهر سهرورد در جنگل علائم حمله مغول  وویرانی آن زمان .

18- مسیر آباد و خاندوستی پهلوی هم هستند .درب سنگی آن در حال حاضر موجود است.  

19- قلعه های چاله باغچه  در منطقه بالاتر از کهلک   

20- سنگهای بزرگ آسیاب در وسط جنگل  در دیواره خاک موجود است . (در سال 1387 از 6 سنگ بزرگ آسیاب 4 تا موجود و باقی مانده است . وزمین آن بارها از قدیم الایام مورد تخریب و غارت قاچاقچیان قرار گرفته است

21- دربار    در منطقه جنوب غربی سهرورد   ( در اصطلاح مردم سهرورد معروف به: در در )   بر طبق اقوال آقای شیخ محمد رضی روحانی   در زمان کورش کبیر  ساخته شده   ومربوط به دربار شاه حمزه   میباشد.   در سال 1388  برطبق اظهار نظرهای کارشناسان باستانشناسی   استان زنجان ساخت   این بنا که سنگهای بیرونی آن عیان است  : تقریباهمزمان با گنبد سلطانیه میباشد .

22- سنگ بزرگ ثابت مکتوب  در جنوب غربی سهرورد   معروف  به( یازلی داش)   به خط طالش ارمنستان   که مفاهیم وکلماتی چون : درجه ، کادر ، دروازه  و 2 بارتکرار کلمات بهرام   به چشم می خورد .   بر طبق نسخه خطی کتاب موجود  :  نوشته ها وخطوط وعلائم  موجود در این کتیبه مربوط به اختتام جنگهای کوروش کبیر می باشد . اما بر طبق گفته های آقای شیخ محمد رضی روحانی  : این کتیبه نمای ورودی دروازه  ( روشنان بربر ، ویا همان روشن بربر )  میباشد   که محدوده داخل رودخانه با این کتیبه در ارتباط میباشد.   علائم  و رمزیات در این کتیبه  همراه با طلسم می باشد.  که در چندین سال قبل  بر طبق گنجنامه  ونسخه نامه فردی از بین اهالی روستای حصار پایین شهر قیداربر اثر تخریب وسو استفاده قاچاق از این منطقه در زمان بعد از انقلاب از دنیا رفته است . واز دیدگاه شیخ اسحاق محمدی  سنگ نوشته مذکور که هویت قدیمی سهرورد را  رقم میزند  مربوط به دوران  زردشت بوده که در این کتیبه نام  بهرام گور به چشم می خورد .   

23- موزه قدیمی سهرورد   (که خود شیخ اشراق در کتاب "التلویحات الوحیه والعرشیه {قسمت طبیعیات } یادی از این منطقه کرده است

وامروزه این منطقه در اصطلاح مردم شهر سهرورد باعناوین متعددی از قبیل ( کوه لاتین  ، کلوتون ،  کلیدان، کاراتون و کله تین )زبانزد گشته است .در سده های اخیر جای برج دیده بانی قلعه های شهر من الجمله قلعه کیوان و قلعه تاجمه خانم ( قلعه تاج )بوده است .

24- لوله های سفالی نشات یافته در اراضی پایین کلوتون که به چندین شاخه انشعاب یافته است من الجمله(به طرف جنوب 2 شاخه یکی به طرف زمین چهار باغ که بدستور امیر جهانشاه خان افشار برای  آبرسانی به حمام واقع در مابین چهار باغ و قلعه های چاله باغچه  ویکی هم به طرف قدیان )  ویکی هم به طرف شرق که زمینهای مدرسه 15 خرداد را در بر می گیرد به طوری که اقوال ساکنان این منطقه شاهد صدق این مدعاست . ویکی هم به طرف جنوب شرقی شهرسهرورد یعنی محله قره دره و محله امارات که آب چشمه خالق از این طریق انتقال یافته است . )

25- منطقه دربند  (که از دیدگاه مردم قدیمی سهرورد معروف به دربند جن زده بود  واگر این برداشت درست بوده باشد با گفته های شیخ اشراق سهروردی در کتاب  " حکمة الا شراق " آنجا که در قسمت  " آگاهی انسان بر مغیبات" بحث  می کند از منطقه دربند نام می برد که مردم آنجا به صورت دسته جمعی جن وصورت های پنهان را مشاهده کرده اند.

 26- منطقه علی پنجه   (در اصطلاح مردم سهرورد  " پنجه علی  "  به خاطر وجود قسمتهایی از گودی سنگ  که به صورت پنجه   دست انسان  وپنجه پای اسب  معروف گشته است . در قدیم الا یام  وحتی در سنوات اخیر نذر و تبرک هایی به این مکان مقدس و محترم می آوردند ) که متاسفانه به دلیل سهل انگاری بی مورد این مکان به صورت سنگهای انباشته  و مخروب شده در آمده است . اما از دیدگاه آقای شیخ اسحاق محمدی  مردم سهرورد بت وسنگ پرست نبوده که اینهارا  مورد تقدیس قرار دهند .  از دیدگاه وی موضوع بدین قرار است  که او از قول شخصی به اسم "علی عباس بیک " که یک پیرمرد روشن ضمیری بوده برایش اینگونه نقل میکند که : سنگهای  گودی شکل وسوراخ دار را از معدن سید آباد خویین می آوردند  تا در کنار سنگهای  آسیاب  قرار دهند  بنابر کیفیت نامرغوب سنگهای آسیاب بدین صورت که الان هم  موجود است  روی هم انباشته ومخروب گردیده است .مردم ساده وبی خبر مشهور کردند  که حضرت علی (ع) آمده  و رد پای دلدل (اسب معروف حضرت علی علیه السلام ) در این سنگ  نقش بسته  است . از این نشانه ها  در بامداد  کرسف  به حصار  کوه قیدار  به چشم می خورد  نه مقدس بوده ونه سند تاریخی دارد . )  

27-منطقه  " گوش یاتاقی "  که قسمت هایی را به صورت دست ساز به پوشش ساروج در آوردند .

28–گوزی بلاغ ( یا همان قزیل بلاغ بوده که بعدها با جابه جایی واج حرف اول این اسم  بدین صورت مصطلح گشته است . سنگ قرمز مانندی از آنجا در قبل از انقلاب توسط کمونه ها آن طور که کهنسالان سهرورد نقل مکنند مورد غارت وقاچاق قرار گرفته است .

29- حسن بلاغی ( در اصطلاح مردم سهرورد بوده که نام اصلی آن منطقه شهر سلطان آباد بوده و قبرستان قدیمی مکشوف شده که خود سند زنده این مدعاست .

  

30- چاله گاه (که خود در حال حاضر جریان مفصلی دارد . )

31- منطقه آسیاب ( در اصطلاح مردم سهرورد   معروف به "درمان "میباشد. )

32- منطقه قاپان (یاهمان ،محلی که اشیاء و ملزومات را مقیاس وسنجش میکردند . )

 33- منطقه "نوا "

34- قلعه منصور (یا به اصطلاح مردم سهرورد ، منصور قلعه سی .  واز دید آقای شیخ محمد رضی روحانی همان "کلیسای ماسا نور " می باشد که بعد از شهادت قرقوش خان(یاهمان ،شکور ) در قرن ششم  مغولان به این مکان حمله نموده وآتش زدند.

35- زلال چایی (دریاچه مفصلی که در سالهای اخیر به علت کم آبی خشک گردیده است ودرختان بزرگی من الجمله گردو را بلعیده است . که از دید گاه  آقای شیخ محمد رضی روحانی برای خود جریان مفصلی دارد . که ما از ذکر آن  در اینجا خوداری می کنیم )

36- منطقه کهلک ( که به علت وجود چشمه گوارا و آب سنگین و سایر دلایلی که کهنسالان سهرورد شفاها  نقل میکنند به این نام منتسب گردیده است . )

37- چهار باغ ( یا همان ، چار باغ ) آثار وعلایمی مانند "آقل اسب ،  دروازه و سنگهای حجاری شده ثابت " نشان دهنده قلعه و مکان ویلایی مانند  در این منطقه به شمار می آید . )

  

38-  منطقه "خدار" نزدیک قلعه تاج

40- منطقه قراگول ( قره گول ، که صورت صحیح ملفوظی کلمه به صورت : قراول بوده یعنی خانه گوسفند که از نام گوسفند افشاری بر گرفته شده است. )

41- قلعه "کرم لودی " ( یا همان ؛ کپک قلعه سی )    واقع در زمینهای "قراگول " بوده که به علت فاصله ،امروزه درتقسیمات کشوری جزو روستای صالح آباد میباشد.

42- تل ملا لار دوزی (یا همان جایی که بنا بر اظهارات آقای رضی روحانی45نفراز طلاب و عالمانی که در پی مرشد واستاد شان ناپدید شدند . ) وموقعیت مکان " قوچعلی گوزیی " جزو منطقه نامبرده میباشد.  

 

43- دوشان دره (نزدیکو از محدوده پایینی چسبیده به تپه کیان )  قبل از انقلاب از این منطقه جواهر گران قیمتی بنام" گوهر شب چراغ " پیدا شده که صاحب آن به خاطر ایثار وگذشت ،در ازای آن برادرش رااز زندان دربار حاکم وقت نجات داده که با این عمل اوج ارادت اش را به برادرش نشان داده است .

44- منطقه" دشتک" نزدیک کرسف در حدود 3کیلومتر از جهت مشرق ( یاهمان دشتگاه جنگ با مغولان )

45-لوله های سفالی انتقال یافته از دشتک به تپه کیان

46- قنات (یا هملان کهریز در محله شیخلر(مشایخی ) نشین شهر سهرورد )

47-  محله پنج تنور که نشان دهنده شهری بزرگ با امکاناتی ازقبیل نانوا را نشان میدهد.

48-منطقه بالانجی (یا همان بالانچی )در این مناطق  که تبدیل به باغات انگور گشته است  در حین کشاورزی  باغداران در این محدوده که بر سر راه انشعاب  لوله های سفالی  قرار گرفته تنور و لوله های سفالی (گوی) پیدا شده  است .   

49- محدوده زمین "میدان  " پایین تر از بالانجی  که محل معامله خرید و فروش دامها بوده که نام قبلی آن منطقه همان  میدان دام است .

50- تپه بزرگ "پیادر قادر " (که این هم بنا بر اظهارات آقای شیخ محمد رضی روحانی همان محدوده پیر عبدالقادر گیلانی استاد شیخ شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی صاحب کتاب "عوارف المعارف " میباشد.  البته آنچه که شایان توجه است اینکه بر اثر باز گشایی جاده سهرورد ،بیوک قشلاق در اراضی پایین تپه قبرستانی بزرگ به چشم میخورد که با گفته های بزرگان متوفی سهرورد مبنی بر اینکه 7نفر از عالمان در این منطقه به خاک سپرده شده است با قراین و تحقیقات موجود سنخیت میکند ،به طوری که عالمان وبزرگان واشراف واغنیاء را در بالای تپه به خاطر عظمت نام آوری شان و مردم عادی و رعیت را در تپه پایین دفن کرده اند

51- سیله دره در نزدیکی در در که معدن زمرد را دارا می باشد.

52- منطقه هرده (یا همان، هردر ؛  که با وجود نزدیکی به در در تناسب وسنخیت دارد. )

53- قلعه سولی دره  واقع در جنوب غربی سهرورد  جنب جلیل آباد

54- جّل آباد ( جلیل آباد ، جنگ آباد  آنگونه که مردمان سهرورد شفاها نسل بعداز نسل یاد آور شدند جنگ مردم سهرورد با اقوام بیگانه در این منطقه روی داده است . )

55- فازی بولاغ ( فازیل بولاغی ) وحسن بولاغی واقع در زمینهای قراگول

56- منطقه کبیر عشق (که این هم بر اساس گفته های آقای شیخ محمد رضی روحانی همان کورش کبیر است که اسباب واثاث وسایل قیمتی در محدوده این مناطق مدفون است . واگر همین کوروش کبیر هخامنشی با ذوالقرنین قران مطابقت کند  وآنطوریکه مولف کتاب "داستان پیامبران یا قصه های قران ازآدم تا خاتم انبیاء محمد (ص)"سید نعمت الله جزایری انتشارات هاد چاپ اول 1380 ص: 265 آورده بی شک منطقه کوروش  کبیر آرامگاه کوروش یا ذوالقرنین به شمار می رود. مولف محترم در صفحه 265 کتاب مذکور در وفات ذوالقرنین اینگونه مینویسد: (ذوالقرنین )به سوی شام لشگر کشید وبنی اسرائیل را نابود ساخت بعد ازآن بر عراق  وایران  وهند وچین دست یافت  ودر منطقه خراسان  به آبادانی پرداخت ودر بازگشت به عراق (عجم)در منطقه

سهرورد بیمار گشته و بدرود حیات گفت . )

57- کوچه ،دروازه و مسجد داشلار (مسجد از سنگ ساخته وپرداخته شده )در منطقه کبیر عشق    

58-جای کارخانه ظروف سازی

59- حمام قدیمی در منطقه "قره دره " {موقعیت فعلی : خیابان شیخ اشراق } که با طاق وآهک وگچبری جالبی از این بنا چشم هر بیننده را به خود جذب میکرد آنطوریکه موید اهالی شهرسهرورد بوده، قدمت این بنا  که چندین  بار متوالی در دوره های قبل  خراب گشته به دوره اسلام بر  می خوردوبه صورت "خزنه و استخر " به شمار می رفته که در سالهای اخیربنا بر منافع ومصالحی جزو حمام های معمولی در آمده است.

60- از جمله قبرستان های قدیمی شهر سهرورد می توان به موارد ذیل اشاره کرد :  منطقه (سره یال ) با الفاظ گوناگون دراذهان واقوال مردم سهرورد استعمال می شود (ساری یال ، ساریال )

1 : قبرستان" دردر" در 5کیلومتری جنوب غربی سهرورد

2 :  پیادر قادر  در 5/1 کیلومتری غرب سهرورد

3 :  منطقه یال  ( که تبدیل به سکونت گاه شده  واجساد بدست آمده در حین پی کنی ساختمان  میخ های نصب شده بر پیشانی اجساد مدفون در این منطقه مورد عیان واقع گردیده است.

4 : جای انبار خرمن گندم  در 500 متری غرب سهرورد

5 : مزار متروکه  " مشهور به عبداللالی مزارستانی "

6 : مزار روی بازار در "منطقه دژ الریج "

7- مزار نزدیک خدار و قلعه تاج

8 : مزار پایین امامزاده قاسم علیه السلام  که قبور آقازادگان وسیدهای بنام در آنجا مدفون گشته است. ودر حال حاضر معروف به مزار شیخلر میباشد.

9- مزار متروکه سکونت گاهی شده در منطقه " قره دره "

10- مزار متروکه سلطان آباد در محدوده 8کیلومتری مشرق سهرورد

11- مزار متروکه از سال 1372 به بعد  در میدان شهدای فعلی که بزرگترین قبرستان که در حدود 5/1 کلیومتری مربع را در بر می گرفته. مساجد،  حمام ، بانک و مدارسو حتی شهدای دفاع مقدس  در مزار به خاک سپرده شده اند .   ودر نزدیکی این مزار حمام قدیمی وجود دارد که به طویله مبدل گشته است.

ج: آثار ومستندات جغرافیایی سهرورد

الف :خصوصیات و آب هوای سهرورد

سهرورد  پایین تر از دامنه  کوه  وکنار  ، رود ، وچشمه   پر آب ، قرار گرفته . از شمال ، وشمال غربی  کوهای پر  طراوت ، و باغهای سرسبز  آرایش  یافته ، منظره زیبایی به خود گرفته است .  منظره کلی سهرورد  را باید  از بالای کوه کلیدان ( همان کوه کلوتون معروف، فعلاًآثار آن باقی است  امروزه به علت موقعیت مناسب محل دکل تلویزیون سهرورد و روستاهای مجاور است . ) است  مدنظر  قرار داد . آن طوریکه  از زنجان  تا بیجار ، و کوههای  همدان  در منظر قرار می گیرد .  تنها محلی که  سرسبز  است  حاشیه  رود سهرورد  می باشد . که تا قزل اوزن  امتداد دارد .  منظره زیبای سهرورد . و درختان  انبوه  و باغات  ( که با مناظر  زیبایی ) از بالای منطقه هموار" سره یال اسیران " دیده می شود .  به طوریکه  هر بینده  را به تعجب می آورد  ، ویک هوای  بهشتی  بوجود  می آورد ، صدای  آب چشمه  از لابلای  جنگل   مانند بلبل خوش آواز  به گوش می رسد . در تابستان  کسیکه  بعد  ازنصف شب  بیدار باشد  می داند چه هوای  زیبائی در آنجا  هست .  در سرمای  زمستان  شدت  سرما  بوسیله آب انبوهی که روان است  شکسته می شود  باآنکه   سرما  در آن منطقه  کاملاً به 18 c  زیر صفرمی رسد  رود سهرورد  اصلاً یخ نمی بندد .    سهرورد با آنکه  در منطقه  سردسیر  واقع شده ، اما آب و هوای مناسب دارد . به طوریکه  محصولات  جنوب ، یک ماه  زودتر  از محصولات  شمال آن می رسد.  وهر نوع  حبوبات  ومیوه جات محلی  به نحو مر غوب  بعمل می آید .  از قبیل  گردو ، انواع سیب ، انواع  زرد آلو  وگوجه ، به ، فندق ،  بادام ، هلو ، گیلاس ، انواع گلابی وانواع انگور .  گردوی سهرورد ، در منطقه  زنجان نمونه است . بلکه در اسیران . درختهای گردو  با عمر سیصد سال ، و بیشتر  وجود دارد . متاسفانه در سالهای پیش از انقلاب ،اسلامی  تعدادی  از درخت های گردو  که خیلی بزرگ بوده   دولت  از مردم  خریداری کرده  وبریدند . با همین وصف  درخت  و باغ  اشجار  چنان انبوه است که نقص  دیده نمی شود .  از همدان  تا زنجان ، واز بیجار تا ابهر ، چشمه  طبیعی  مانند چشمه سهرورد  وجود ندارد .  آزمایشات آب  چشمه  را سالم نشان داده ، مختصر آهک دارد .  در فصل تابستان  بسیار  خنک و سرد است ، هیچ گونه  به وسایل سرد کن احتیاج ندارد ، در جنوب سهرورد  محلی است که برای کاشتن  برنج  مناسب است .  ونیز زمین های سهرورد برای هر نوع حبو بات  ومیوه جات  مناسب است . ( قسمت تاریخچه سهرورد ، اقتباس از تحقیقات شیخ اسحاق محمدی  مجری طرح هادی سهرورد در سالهای 1372 تا 1376)

ب :فهرست آثار جغرافیایی منطقه سهرورد

1-منطقه میرزا خان ودده خان واقع در همسایه کلوتون

2-منطقه وزمینهای گوشتین که حدود 15 سال است که ساکنان این روستا به شهرهای حومه استان تهران مهاجرت کرده اند . اکثریت خانه ها و زمینها بدست مردم سهرورد خریداری گردیده است

3- منطقه تاریخی  نشان گاه در محدوده 300 متری علی پنجه به طرف مشرق( که از دید گاه شیخ اسحاق محمدیجای پای کودک در سنگ بوده ،که از دید گاه مردم عادی که  فکر می کنند جای  نشان  و علائم یک فرد سر شناسی بوده است .  

4- منطقه ناهموار " سلیمان چمنی " که آب و موقعیت مناسب این مکان چهره جالب توجهی را فراهم آورده است . ازجمله آثار مورد توجه میتوان به (خرده قیه ،یاهمان سنگ خرد شده ،  و بال قیه سی {سنگ شبیه عسل  ویا سنگ عسلی مانند }که جزو این مناطق است اشاره کرد.

5- مناطق بابا یالی /  واقع درمغرب کوه قیدار ، پشمان خانه {یا همان پشیمان خانه }  واقع در منطقه گوزی بلاغ ،  ایل لانی  وبابا بلاغی در منطقه مذکور نمونه های از آثار وعلائم محل مذکوربه شمار می رود .

6- مناطق آقل اسب( در دل کوه ) و قوشا زاغه  ( زاغه جفت) از جهت غرب کوه قیدار واز جهت مشرق شهر سهرورد(در زمان اشکانیان محل نگهداری دامها مهمات وادوات جنگی بوده  موقعیت  دفاعی خوب ،  زاویه دید و دسترسی به مناطق همجوار از جمله توصیفات این منطقه مذکور است . )

7- زمین مساعد ومناسب "بهشتلر "و باغ توت یا همان" توتا باغ " در منطقه چهار باغ

8- زمینهای امیر دره سی و گون نی و منطقه قی سان نزدیک بهشتلر میباشد.

9- مناطق "سینجیل دره ، ایری قیه و آدینه بلاغی " نزدیک مناطق نامبرده مذکور میباشد.

 

10- منطقه کول چپر (همانطور که از نامش در اصطلاح ترکی بر می آید حصاروچپرهایی که بر خاکستر هیزم ها نصب گردیده باشد.)

11- منطقه چاله باغچه در نزدیکی کول چپر

12– منطقه چوپان بولاغی در نزدیکی دردر

13- منطقه کوه قرق چی  ، قرق داغی  (که نشان دهنده نگهداری زمینهای چرا نشده برای گوسفندان قراولی افشاری بوده که بزرگترین قشلاقات افشارشان در نزدیکی بیوک قشلاق  دایر می شده است. )

14- مناطق گونی باغ (یا گوناخ باغی ) و شابوداخ ( یا شاخه شاه )واقع در نزدیکی پل که دروازه وزیر گذر ورودی وخروجی سهرورد را نشان می دهد .  

15-گاو سمه (یا سم گاو ) چشمه بزرگ شهر سهرورد که آب مصرفی مردم واراضی باغات سهرورد را تامین نموده و گذشته از آینکه نظیر آن در حومه قیدار

و استان زنجان وجود ندارد ،داستانی مفصل وجالب وجاذب برای اهل حق ودل به ارمغان دارد.

16- مناطق کریم گلی،  زمینهای نصیر خان و دشت فین در نزدیکی گاو سمه

17-  منطقه زمین سروان خان در محدوده نزدیک شیخلر . نرسیده به امامزاده قاسم (ع)

18- منطقه "گوی گل یاتاقی " در وسط باغهای انگور که در سال 1372 از کنار آن جاده کشیده شده و یک منطقه مسکونی به شمار می رود.

19- منطقه آب معدنی فروخته شده  شارشارتوسط (شورای اسلامی سهرورد در دور دوم ) مابین سهرورد  ومناطق پسکوهان

20- منطقه دیگر شارشار در نزدیکی پیادر قادر

21- - منطقه مویز دره در نزدیکی قزیل تپه(که به علت وجود انگور های وحشی منتسب به این نام  منتسب گشته است . )

22- منطقه سلمان دره سی در نزدیکی مویز دره و پیادر قادر

23- منطقه محسن بولاغی   ( که آب شرب سهرورد را در حدود 30سال پیش و نزدیکتر  تامین می کرد که بعد ها به علت  سکونت گاهی شدن مناطق بالایی این چشمه ، قابل استفاده نگردید.)

24- منطقه  قازان بولاغی  نزدیک حوزه استحفاظی کرسف

25- منطقه کورجا بولاغ در شمال سهرورد

   ودیگر مناطقی که لازم ندانستم  اشاره هایی به آن داشته باشم   انشاءالله در موعد مقرر با توجه به عنایت حضرت حق و توفیقات حضرت بقیةالله (عج) مطالب  منظم و مستند  با ادله و براهین موجه ومنطقی در آیند های نه چندان دور  خدمت اصحاب اهل فضل وادب تقدیم می گردد .        "  ومن الله توفیق وعلیه التکلان "                                                          

نویسنده : فرض الله عبدی سهروردی( دانشجوی حقوق )

باهمکاری : شیخ اسحاق محمدی و شیخ محمد رضی روحانی 

( روحانیون محترم و تلاشگر شهر سهرورد )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد